سائل به فارسی | دیکشنری عربی
سائل
-
سیال , روان , نرم وابکی , مایع , متحرک , ابگونه , چیز ابکی , سلیس , نقد شو , پول شدنی , سهل وساده , شیره , شیره گیاهی , عصاره , خون , شیره کشیده از , ضعیف کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.