ساعد به فارسی | دیکشنری عربی

ساعد
  • ساعد , بازو , از پیش مسلح کردن , قبلا اماده کردن

  • کمک کردن , مساعدت کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر