سدیم به فارسی | دیکشنری عربی
سدیم
-
مه کم , بخار , ناصافی یاتیرگی هوا , ابهام , گرفته بودن , مغموم بودن , روشن نبودن مه , موضوعی (برای شخص) , متوحش کردن , زدن , بستوه اوردن , سرزنش کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.