صحیح به فارسی | دیکشنری عربی
صحیح
-
درست , صحیح , صحیح کردن , اصلا ح کردن , تادیب کردن , شایسته , چنانکه شاید وباید , مناسب , مربوط , بجا , بموقع , مطبوع , راست , پابرجا , ثابت , واقعی , حقیقی , راستگو , خالصانه , ثابت یاحقیقی کردن , راستین , فریور , قوی , سالم , معتبر , قانونی , دارای اعتبار , موثر
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.