صدر به فارسی | دیکشنری عربی
صدر
-
اغوش , سینه , بغل , بر , پیش سینه , بااغوش باز پذیرفتن , دراغوش حمل کردن , رازی رادرسینه نهفتن , دارای پستان شدن (درمورد دختران) , پستان , افکار , وجدان , نوک پستان , هرچیزی شبیه پستان , سینه بسینه شدن , برابر , باسینه دفاع کردن , صندوق , یخدان , جعبه , تابوت , خزانه داری , قفسه سینه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.