صدق به فارسی دیکشنری عربی
صدق
-
سفیدی , خلوص , صفا , رک گویی
-
تصویب کردن , موافقت کردن (با) , ازمایش کردن , پسند کردن , رواداشتن , پشت نویس کردن , ظهرنویسی کردن , درپشت سندنوشتن , امضا کردن , صحه گذاردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.