صفعة به فارسی | دیکشنری عربی

صفعة
  • باکف دست زدن , سیلی , تودهنی , ضربت , ضربت سریع , صدای چلب چلوپ , سیلی زدن , تپانچه زدن , زدن , ماچ , صدای سیلی یا شلا ق , مزه , طعم , چشیدن مختصر , باصدا غذاخوردن , ماچ صدادارکردن , مزه مخصوصی داشتن , کف دستی زدن , کتک زدن , کاملا , یکراست

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر