صنع به فارسی | دیکشنری عربی

صنع
  • صنعتی کردن , بنگاههای صنعتی تاسیس کردن

  • ساختن , بوجود اوردن , درست کردن , تصنیف کردن , خلق کردن , باعث شدن , وادار یامجبور کردن , تاسیس کردن , گاییدن , ساختمان , ساخت , سرشت , نظیر , شبیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر