طوق به فارسی | دیکشنری عربی

طوق
  • تنگ اسب , محیط , قطر شکم , ابعاد , تنگ بستن , بست , بست اهنی وچرمی , باتنگ بستن , دور گرفتن , یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61 و 71 میلا دی , غرور , تکبر , پرخاش , تاه کردن , چروک کردن , ناهموار کردن

  • دورگرفتن , احاطه کردن , حلقه زدن , دورچیزی گشتن , دربرداشتن , ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر