طیران به فارسی | دیکشنری عربی

طیران
  • هواپیمایی , هوانوردی , گریز , پرواز , مهاجرت (مرغان یا حشرات) , عزیمت , پرواز کردن , فرارکردن , کوچ کردن , یک رشته پلکان , سلسله , پرواز کننده , پردار , سریع السیر , بال وپر زن , بسرعت گذرنده , مسافرت هوایی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر