عارض به فارسی | دیکشنری عربی
عارض
-
نمایش دهنده , اراءه دهنده , پرتو افکن , طرح ریز , پروژکتور , پیش افکن
-
در افتادن , ضدیت کردن , مخالفت کردن , مصاف دادن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.