عقد به فارسی | دیکشنری عربی
عقد
-
قرارداد , منقبض کردن , منقبض شدن , دهه , عدد ده , دوره ده ساله , تعیین , تثبیت , تحکیم , دلبستگی زیاد , عشق زیاد , خیره شدگی , تعلق خاطر , ثابت کردن
-
پیچیده کردن , پیچیدن , بغرنج کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.