علم به فارسی | دیکشنری عربی
علم
-
پرچم , بیرق , علم , دم انبوه وپشمالوی سگ , زنبق , برگ شمشیری , سنگ فرش , جاده سنگ فرش , پرچم دار کردن , پرچم زدن به , باپرچم علا مت دادن , سنگفرش کردن , پایین افتادن , سست شدن , از پا افتادن , پژمرده کردن , علوم , دانش
-
تعلیم دادن (اصول دین) از راه پرسش , از راه پرسش یاد دادن , اموختن , تعلیم دادن , درس دادن , مشق دادن , معلمی یا تدریس کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.