عمر به فارسی | دیکشنری عربی

عمر
  • عمر , سن , پیری , سن بلوغ , رشد () , دوره , عصر () پیرشدن , پیرنماکردن , کهنه شدن (شراب) , مدت زندگی , دوره زندگی , مادام العمر , ابد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر