عهد به فارسی | دیکشنری عربی
عهد
-
مبدا تاریخ , اغاز فصل جدید , عصر , دوره , عصرتاریخی , حادثه تاریخی , سلطنت , حکمرانی , حکومت , حکمفرمایی , سلطنت یا حکمرانی کردن , حکمفرما بودن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.