عیش به فارسی | دیکشنری عربی
عیش
-
نگاه داشتن , اداره کردن , محافظت کردن , نگهداری کردن , نگاهداری , حفاظت , امانت داری , توجه , جلوگیری کردن , ادامه دادن , مداومت بامری دادن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.