غبار به فارسی | دیکشنری عربی
غبار
-
خاک , گرد وخاک , غبار , خاکه , ذره , گردگیری کردن , گردگرفتن از , ریختن , پاشیدن (مثل گرد) , تراب
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.