فرس به فارسی | دیکشنری عربی

فرس
  • مادیان , بختک , کابوس , عجوزه , جادوگر , مالیخولیا , سودا , تاریکی , دریا , اسب کوچک سواری , اسب پیر و وامانده , یابو , فاحشه , عیبجویی کردن , نق زدن , ازار دادن , مرتبا گوشزد کردن , عیبجو , نق نقو

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر