قتل به فارسی | دیکشنری عربی

قتل
  • ادم کشی , قتل , کشتن , بقتل رساندن , ذبح کردن , ضایع کردن , توفیق ناگهانی , کشنده () دلربا , کشتار , ادمکشی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر