قرد به فارسی | دیکشنری عربی

قرد
  • میمون , بوزینه , تقلید در اوردن , شیطنت کردن , اورانگوتان , بوزینه دست دراز , میمون درختی برنلو سوماترا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر