قفل به فارسی | دیکشنری عربی
قفل
-
طره گیسو , دسته پشم , قفل , چخماق تفنگ , چفت و بست , مانع , سد متحرک , سدبالا بر , چشمه پل , محل پرچ یا اتصال دویاچند ورق فلزی , قفل کردن , بغل گرفتن , راکد گذاردن , قفل شدن , بوسیله قفل بسته ومحکم شدن , محبوس شدن , انسداد , بستن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.