قوی به فارسی | دیکشنری عربی
قوی
-
قادرمطلق , توانا برهمه چیز , قدیر , خدا , گوشت الو , چاق , فربه , نیرومند , مقتدر , قوی , پر زور , محکم , سخت , ستبر , تنومند , قوی هیکل , خوش بنیه , درشت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.