لجام به فارسی | دیکشنری عربی

لجام
  • افسار , عنان , قید , دهه کردن , جلوگیری کردن از , رام کردن , کنترل کردن , دهنه , تارکش , اشیاء , تهیه کردن , افسار زدن , زین وبرگ کردن , مهارکردن , مطیع کردن , تحت کنترل دراوردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر