له به فارسی | دیکشنری عربی
له
-
داشتن , دارا بودن , مالک بودن , ناگزیر بودن , مجبور بودن , وادار کردن , باعث انجام کاری شدن , عقیده داشتن , دانستن , خوردن , صرف کردن , گذاشتن , کردن , رسیدن به , جلب کردن , بدست اوردن , دارنده , مالک , ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر , مال او (مرد) , مال انمرد , مال او , مال ان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.