متهور به فارسی | دیکشنری عربی
متهور
-
ادم شتابکار , ادم عجول , ادم بی پروا , بی باک
-
باکله , سربجلو , بادست پاچگی , تند , سراسیمه , بی پروا , شیرجه رونده , معلق , عجول , تند و شدید
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.