مجال به فارسی | دیکشنری عربی
مجال
-
قلمرو , حوزه , وسعت , نوسان نما , کره , گوی , جسم کروی , فلک , گردون , دایره , محیط , مرتبه , حدود فعالیت , دایره معلومات , احاطه کردن , بصورت کره دراوردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.