مر به فارسی | دیکشنری عربی
مر
-
اموزاندن , اموختن به , راهنمایی کردن , تعلیم دادن (به) , یاد دادن (به) , ترتیب دادن , مقدر کردن , وضع کردن , امر کردن , فرمان دادن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.