مراقب به فارسی | دیکشنری عربی
مراقب
-
نگهدار , نگهبان , حافظ , اگاهی دهنده , انگیزنده , گوشیار , به علا ءم رمزی مخابراتی گوش دادن , مبصر , مشاهده کننده , مراقب , پیرو رسوم خاص , سرپرست , ولی , رءیس , ناظر , قراول , بازرس
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.