مرکب به فارسی | دیکشنری عربی
مرکب
-
دوبه , کرجی , با قایق حمل کردن , سرزده وارد شدن , کشتی کوچک , قایق , هرچیزی شبیه قایق , قایق رانی کردن , پیچیده , مختلط , مرکب , چند جزءی , جسم مرکب , لفظ مرکب , بلور دوتایی () محوطه , عرصه , حیاط , ترکیب , ترکیب کردن , امیختن
-
مرکب
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.