مقیاس به فارسی | دیکشنری عربی
مقیاس
-
اندازه , اندازه گیر , اندازه گرفتن , اندازه گیری , سنجش , کفه ترازو , ترازو , وزن , پولک یا پوسته بدن جانور , فلس , هر چیز پله پله , هرچیز مدرج , اعداد روی درجه گرماسنج وغیره , مقیاس , معیار , درجه , میزان , مقیاس نقشه , وسیله سنجش , خط مقیاس , تناسب , نسبت , مقیاس کردن , توزین کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.