میل به فارسی | دیکشنری عربی

میل
  • اصطلا حات مخصوص یک صنف یا دسته , زبان دزدها وکولی ها , طرزصحبت , زبان ویژه , مناجات , گوشه دار , وارونه کردن , ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن , باناله سخن گفتن , بالهجه مخصوصی صحبت کردن , خبرچینی کردن , اواز خواندن , مناجات کردن , شیب , خیز , سطح شیب دار , در خور راه رفتن , شیب دار , سالک , افت حرارت , مدرج , متحرک , نهاد , سیرت , طبیعت , تمایل , انحراف , میل , ذوق , علا قه , حساسیت , شهوت ومیل , مهر , مقیاس سنجش مسافت (میل) معادل 53/9061 متر , کجی , خط کج , سطح اریب , نگاه کج , نظر , کج , اریب , سراشیب , کج رفتن , کج کردن , شیب پیدا کردن , تحریف کردن , گرایش , توجه , استعداد , زمینه , علا قه مختصر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر