نقل به فارسی | دیکشنری عربی

نقل
  • ورابری , ورابردن , انقال دادن , واگذار کردن , منتقل کردن , انتقال واگذاری , تحویل , نقل , سند انتقال , انتقالی , تزریق , نقل وانتقال , رسوخ , تزریق خون , فرا فرستادن , پراکندن , انتقال دادن , رساندن , عبور دادن , سرایت کردن , حمل کردن , حامل , ترابری , حمل ونقل , بارکشی , تبعید , انتقال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر