نمو به فارسی | دیکشنری عربی
نمو
-
افزایش , رشد پیوسته , بهم پیوستگی , اتحاد , یک پارچگی , افزایش بهای اموال , افزایش میزان ارث , رشد , نمود , روش , ترقی , پیشرفت , گوشت زیادی , تومور , چیز زاءد , نتیجه , اثر , حاصل
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.