هو به فارسی | دیکشنری عربی
هو
-
او (ان مرد) , جانور نر , هاس هع , ءس هع , ان , ان چیز , ان جانور , ان کودک , او (ضمیر سوم شخص مرد) , بادخور کردن , تهویه کردن , هوا دادن به , پاک کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.