وارد به فارسی | دیکشنری عربی

وارد
  • گرفتن , ستاندن , لمس کردن , بردن , برداشتن , خوردن , پنداشتن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر