وجد به فارسی | دیکشنری عربی

وجد
  • زمان ماضی واسم فعول فءند , برپاکردن , بنیاد نهادن , ریختن , قالب کردن , ذوب کردن , ریخته گری , قالب ریزی کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر