وسام به فارسی | دیکشنری عربی
وسام
-
سر بالا یی , فراز , سختی , مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یا شهسواری , خطاتصال , اکولا د , خط ابرو (به این شکل{}) , نشان , نشانی شبیه سکه , مدال , شکل , شبیه , صورت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.