کوخ به فارسی | دیکشنری عربی
کوخ
-
کلبه , خانه روستایی , خانه رعیتی , پناهگاه , خیمه , سایبان , کاشانه , الونک , درکلبه جا دادن , هلو , شفتالو , هرچیز شبیه هلو , چیز لذیذ , زن یا دختر زیبا , فاش کردن , خانه , خانه کوچک وسردستی ساخته شده , زیستن , در کلبه زندگی کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.