کیس به فارسی | دیکشنری عربی

کیس
  • کیسه , کیسه کوچک , کیف پول , چنته , درجیب گذاردن , بلعیدن , گونی , جوال , پیراهن گشاد و کوتاه , شراب سفید پر الکل وتلخ , یغما , غارتگری , بیغما بردن , اخراج کردن یا شدن , درکیسه ریختن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر