ثرید به فارسی | دیکشنری عربی

ثرید
  • اماج , فرنی , حریره , تنبیه , فرسوده کردن , عاجز کردن , ناتوان کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر