معنی اجلاس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اجلاس. [اِ] (ع مص) نشانیدن. (منتهی الارب). بنشاندن.

فرهنگ معین

(مص م.) نشانیدن، (اِ.) با هم نشستن برای گفتگو یا مشاوره در امری، جلسه ای رسمی با تعداد شرکت کنندگان محدود که در آن چند نفر سخنرانی می کنند و پس از بحث و مذاکره تصمیماتی اتخاذ و گاه قطعنامه ای صادر می شود. [خوانش: (ا ِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

نشستی معمولاً رسمی برای گفتگو یا مشاوره در امری،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

نشست

مترادف و متضاد زبان فارسی

اجلاسیه، انجمن، جلسه، کنفرانس، گردهم‌آیی، مجمع، میتینگ، نشست

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ نشانیدن، انجمن، نشست باهم نشستن

فرهنگ فارسی آزاد

اِجْلاس، نشانیدن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر