معنی قدس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قدس. [ق ُ / ق ُ دُ] (اِخ) (روح...) نام جبرئیل علیه السلام. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به جبریل و روح القدس شود:
دردسر دادیم حضرت را و حضرت روح قدس
روح قدسی دردسرها برنتابد بیش از این.
خاقانی.

قدس. [ق ُ] (اِخ) عبدالحمیدبن محمد علی بن عبدالقادر مدرس مسجد مکی و مسجد شافعی است. او را تألیفاتی است، از جمله: 1- ارشادالمهتدی الی شرح کفایهالمبتدی. این کتاب در مطبعه ٔ میمنیه به سال 1309 هَ. ق. در 151 صفحه به چاپ رسیده است. 2- الانوار السنیه علی الدررالبهیه. این کتاب شرحی است بر دُرر بهیه ٔ استادش ابوبکربن محمدشطا در فقه شافعی و به سال 1313 هَ. ق. در مصر در 197 و15 صفحه به چاپ رسیده است. 3- دفع الشده فی تشطیرالبرده. این کتاب در مکه به سال 1313 هَ. ق. چاپ شده. 4- الذخائرالقدسیه فی زیاره خیرالبریه. این کتاب به سال 1321 هَ. ق. در مطبعه ٔ میمنیه در 224 صفحه طبع شده است. 5- طالعالسعدالرفیع شرح نورالبدیع فی مدح الشفیع این کتاب در 1321 هَ. ق. و در 224 صفحه در مطبعه ٔ میمنیه چاپ شده است. 6- لطائف الاشارات الی شرح تسهیل الطرقات لنظم الورقات فی الاصول الفقهیات، این کتاب به سال 1330 هَ. ق. در 66 صفحه در مطبعه ٔ میمنیه چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1275).

قدس. [ق ُ] (اِخ) شهری است از شهرهای اردن و پایتخت قسمت غربی کشور اردن به شمار میرود و در نظر یهود و مسیحیان و مسلمانان مقدس و مورد احترام است. این شهر در طرف جنوب شرقی یافا و در فاصله ٔ پنجاه میلی آن بر فراز تپه های خرم وسط منطقه ٔ کوهستانی دل انگیز و خوش آب و هوا و سالم قرار دارد. هیکل سلیمان در این شهر بوده و کنیسه ٔ قبر مقدس (القیامه) که مسیحیان معتقدندمسیح در آنجا به دار آویخته شده و دفن گردیده است در این شهر است. بعلاوه قدس مرکز امکنه ٔ مقدسه ٔ مسیحی دیگری است که از جمله ٔ آنها میتوان کنیسه ٔ جسمانیه وکنیسه ٔ مریم را نام برد. مسجد اقصی نیز در این شهر واقع است که مسلمانان معتقدند پیغمبر در معراج خود در آن سیر داده شد. این مسجد در نظر مسلمانان نخستین قبله و دومین حرم است. این شهر مرکز مؤتمر اسلامی و مبلغان مسیحی است و در آن موزه و چندین کتابخانه و مؤسسات و سازمانهای متعددی است که بسیاری از جهانگردان و حاجیان را به سوی خود میکشد. اسرائیل محله های تازه ساز آن را به سال 1948 م. به تصرف خود درآورد. ازروزگاری که این شهر را یبوسیان که ملتی کنعانی بودند، به وجود آوردند و آن را اورشلیم خواندند همواره مرکز عبادت و پرستش و مورد تجلیل و احترام بوده است. این شهر در حوالی سال 1400 ق.م. تحت حکومت فراعنه ٔ مصر درآمد. داود آن را به تصرف آورد و یهود آن را پایتخت کشور خود و پرستشگاه ساختند و سلیمان در آن هیکل را بنا کرد. نبوکد نصر به سال 586 ق.م. بر این شهر استیلا یافت و یهودیان آن را اسیر کرد، ولی کورش شاه ایران آنان را آزاد ساخت و به شهر خود برگرداند. در سال 445 ق. م. باروهای آن را بار دیگر ساختند. اسکندر مقدونی بر شهر دست یافت و جانشینان وی سلوفیان و بطالسه در این شهر با هم به نزاع برخاستند و به سال 63 ق.م. رومانیان آن را بدست آوردند. انجیل گوید: مسیح در این شهر به حکم والی رومانی بیلاطوس به دار آویخته شد. یهودیان در آن انقلابی بوجود آوردند و تیتوس به سال 70 م. آن را در هم شکست. جنبش دیگری به سال 134 در این شهر بوقوع پیوست و به دنبال آن رومان ها آن را ویران ساختند و به جای آن شهر جدیدی به نام ایلیاکابیتولینا (همان شهری که عرب در موقع فتح آن را به نام ایلیا شناخته است) بنا کردند که به بیزنطیان رسید. خسرو دوم شاه ایران به سال 614 م. به این شهر حمله کرد و غنائمی بدست آورد که در ضمن آنها چوبه ٔ دار حضرت عیسی بود، هرقل امپراطور بیزنطی با شاه ایران جنگید و چوبه ٔ دار را به جای خود برگرداند. اعراب به سال 637 م. بدون جنگ آن را بتصرف خود گرفتند. واین شهر تسلیم خلیفه ٔ دوم عمربن خطاب گردید و در تسلیم شرط شد که به یهود اجازه داده نشود که در این شهر سکونت کنند. امویان مسجد صخره وحرم را در آن ساختند و مدارس اسلامی در آن رواج و رونق گرفت و فاطمیان آن را به تصرف آوردند. قدس هدف جنگهای صلیبی بود و صلیبیان به سال 1099م. آن را فتح کردند و صلاح الدین ایوبی به سال 1187 آن را مسترد داشت و سلطان سلیمان باروی آن را ساخت و ترکها به سال 1517 م. آن را تصرف کردند و در اصلاحات اخیر خود آن را به صورت آستان ممتازی که مستقیماً تابع استانبول بود درآوردند. در قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم در این شهر کنسولگری های کشورهای خارجی و مدارس مسیحی گوناگون بوجود آمد و مبلغان مسیحی در آن رفت و آمد خود را شروع کردند و مهاجرین آلمانی و سوئدی و آمریکائی و یونانی در آن استقرار یافتند. این شهر همچنین هدف جنگ یهودیان بود و رفته رفته آبادی به بیرون از حدود سور و باروی شهر کشیده شد. انگلستان به سال 1917 م. بر آن دست یافت و آن را پایتخت فلسطین گردانید و دولت آمریکا به سال 1947 مقرر کرد که پایتخت از آن شهر منتقل گردد ولی این قرار عملی نشد. در اثنای جنگ فلسطین این شهر مرکز برخورد سهمگین نیروهای اردن و یهود شد و یهودیان بر قسمت های تازه و نوساز آن دست یافتند و پایتخت را برخلاف قرار دولت آمریکا بدان منتقل ساختند. (الموسوعه العربیه).

قدس. [ق ُ دُ] (ع اِمص) پاکی. (منتهی الارب). || (اِ) کاسه ٔ خرد. (آنندراج). || (مص) پاک شدن. (منتهی الارب). رجوع به قُدس شود.

قدس. [ق َ دَ] (ع اِ) پیکان بادسته. (منتهی الارب) (آنندراج).

قدس. [ق َ دَ] (اِخ) شهری است نزدیک حمص. بحیره قدس منسوب است به آن. (منتهی الارب).

قدس. [ق ُ دَ] (ع اِ) کاسه ٔ خردتر شبیه به غمر. (منتهی الارب). کاسه ٔ خورد. (آنندراج). قُدُس نیز آمده. (منتهی الارب).

قدس. [ق ُ/ ق ُ دُ] (اِخ) کوهی است بزرگ به نجد. (منتهی الارب) (آنندراج). یا آن به ضم اول است فقط. (آنندراج).

قدس. [ق ُ] (ع اِمص) پاکی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان قرآن جرجانی ترتیب عادل):
این پرده گر نه عرش مجید است پس چرا
ارواح قدس را قدم اندر میان اوست.
خاقانی.
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست.
محتشم کاشانی.
- عالَم ِ قدس، عالَم ِ مجرّدات:
توئی آن گوهر پاکیزه که در عالَم قدس
ذِکرِ خیرِ تو بُوَد حاصِل تسبیح ِ مَلَک.
حافظ.
|| حظیرهالقدس، بهشت. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به قُدس شود. || (مص) پاک شدن. (منتهی الارب) (آنندراج).

فرهنگ معین

(قُ) [ع.] (اِمص.) پاکی.

فرهنگ عمید

پاک شدن،
پاک و منزه بودن،
پاکی،

پاکی،
بهشت،

حل جدول

اورشلیم

مترادف و متضاد زبان فارسی

پاکدامنی، پاکی، تنزیه، خلوص، صفا، منزه

فرهنگ فارسی هوشیار

پاکی

فرهنگ فارسی آزاد

قُدْس- قَدُس، (قَدُسَ- یَقْدُسُ) پاک و مُنَزَّه شدن یا بودن،

قَدْس، حَرَم- مکان مقدس- بیت المقدس یا اورشلیم- بهشت- جبرئیل،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری