معنی مخارج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مخارج. [م َ رِ] (ع اِ) جمع غیرقیاسی خرج است، مفرد ندارد و ظاهراً در طی عبارات فارسی، و الا در عربی گویا مخارج به این معنی نیامده است و در این معنی گویا اخراجات و نفقات استعمال می کنند. (از قزوینی، یادداشتها ج 2 ص 169). آنچه را که شخصی از مال خود خرج می کند و به مصرف معیشت و زندگانی می رساند. (ناظم الاطباء): مداخل ومخارج گرجستان را ضبط کرده. (ظفرنامه ٔ یزدی ج 2 ص 371). در ذکر مواجب و تیول امراء سرحد... و مجمل مداخل و مخارج ایران. (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 72). در ذکر خلاصه ٔ مداخل و مخارج ولایات ایران. (تذکره الملوک ایضاً ص 87). || ج ِ مخرج. (ناظم الاطباء).
- مخارج حروف، (اصطلاح صرفی و تجویدی) آن جزء از دهن و یا حلق که از آن جا حروف خارج شده و ادا می شود. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به مخرج شود.
(مَ رِ) [ع.] (اِ.) جِ مخرج. هزینه، هزینه زندگی.
[جمعِ مخرج] = مخرج
[جمعِ خرج] هزینهها،
خرج، نفقه، هزینه،
(متضاد) مداخل
جمع غیر قیاسی خرج است مفرد ندارد، آنچه را که شخصی از مال خود خرج میکند و به مصرف معیشت و زندگانی میرساند
مَخارِج، محل های خروج، در فارسی به معنای هزینه ها نیز مصطلح است،