معنی نازل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نازل. [زِ] (ع ص) فرودآینده. (فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از بالا بپائین آینده. (ناظم الاطباء). پائین رو. (لغات فرهنگستان). هابط. ج، نُزول. نُزّال. نُزَّل. (معجم متن اللغه). || فرودآمده. (فرهنگ نظام). پائین. پست: مرد دانا صاحب مروت را حقیر نشمرداگرچه خامل ذکر و نازل منزلت باشد. (کلیله و دمنه).
تو آن نئی که بهر در سرت فرود آید
نه جای همت عالیست پایه ٔ نازل.
سعدی.
|| ارزان. کم بها:
می شود از غفلت افزون رتبه ٔ اهل لباس
قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است.
مخلص کاشی (از آنندراج).

فرهنگ معین

فرود آینده، (عا.) (ص.) کم، پایین، پست. [خوانش: (زِ) [ع.] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

فرود‌آینده، پایین‌آینده، پایین‌رو،
[مجاز] ناچیز، کم‌بها،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فروفرستاده

مترادف و متضاد زبان فارسی

ارزان، کم‌بها، کم‌قیمت، پایین، پست، حقیر،
(متضاد) گران

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پایین رو نشیبنده، پست فرومایه انگلیسی ناوک ‎ (اسم) از بالا بزیر آینده فرود آینده، (صفت) پست حقیر: تو آن که بهر در سرت فرود آید نه جای همت عالی است پایه نازل. (سعدی)، کم قیمت ارزان: میشود از غفلت افزون رتبه اهل لباس قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است. (مخلص کاشی)

فرهنگ فارسی آزاد

نأزِل، فرود آینده، پائین آینده، ریزان، وارد شونده (میهمان)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر