معنی نزر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نزر. [ن َ] (ع اِ) کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). الامر. یقولون: نزرتک فاکثرت، أی امرتک. (تاج العروس). || ورمی است در پستان شترماده. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس). || (ص) قلیل. (تاج العروس) (غیاث اللغات). اندک. (غیاث اللغات). کم. یسیر. (یادداشت مؤلف). فی صفه کلامه (ص): فصل لا نزر و لا هذر؛ أی لیس بقلیل. (تاج العروس). || اندک و بی مزه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از فرهنگ نظام) (از ناظم الاطباء). قلیل تافه. (اقرب الموارد). || بطی ٔ. (از اقرب الموارد) (تاج العروس): ماجئت الا نزراً؛ نیامدی مگر به آهستگی و درنگ. || (مص) اندک گشتن. (از منتهی الارب) (آنندراج). اندک گردیدن. (ناظم الاطباء). کم شدن. (از اقرب الموارد). نزاره. نزور.نزوره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). نزره. (اقرب الموارد). نزارت. اندک شدن. (یادداشت مؤلف). || ستیهیدن در سؤال. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). الحاح کردن در سؤال. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). || برانگیخته گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). احتثاث. (از تاج العروس). || شتابی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). استعجال. (تاج العروس). || آزمودن کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || فرمودن کاری. (آنندراج). || خرد و خوار شمردن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). احتقار. استقلال. (تاج العروس). || اندک پنداشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کم شمردن. (از اقرب الموارد). || کم گردانیدن چیزی را. (از ناظم الاطباء). اندک کردن. (دهار).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ بی ارزش، آهستگی درنگ

فرهنگ فارسی آزاد

نَزر، غیر از معانی مصدر ی- کم و قلیل، مقدارناچیز، کم خیر (رجلٌ نزر)، بطیئ،

نَزر، (نَزَرَ، یَنزُرُ) کم کردن، حقیر شمردن، امر کردن، بیخود نمودن (مسکرات، مصرف کننده را)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر