بیوگرافی سردار قاسم سلیمانی
-
سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه بود که در 13 دی ماه سال 98 توسط شلیک پهپاد آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. سردار سلیمانی یکی از مقتدرترین و با نفوذترین فرماندهان ایرانی بعد از انقلاب بود. او در دوران جنگ تحمیلی یکی از فرماندهان نظامی بود و بعد از جنگ نیز در جبهه مبارزه با اشرار و تروریست ها پیشقدم شد.
از سردار سلیمانی به عنوام فرمانده ای موفق در مدیریت و سازماندهی نیروها و سرباز مقاومت باد می شود. راز موفقیت فرمانده نیروی قدس در برقراری ارتباط با تودههای مردمی کشورهای مسلمان را بدون شک باید در دهههای قبل و در جریان سالهای دفاع مقدس جستوجو کرد.
قاسم سلیمانی که بهوضوح تحت تأثیر روحیات بهجامانده از دوران جنگ تحمیلی قرار دارد، سعی کرد تا این فرهنگ را در تمامی گستره جبهه مقاومت بسط و گسترش دهد و درواقع با تمسک به همین ویژگی بود که میتواند جبهه متحدی از مجاهدان کشورهای اسلامی را دور هم جمع کند.
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۵ در قنات ملک از توابع کرمان به دنیا آمد، پدرش یک کارگر بنای ساده بود. او دوران نوجوانیاش را در همان مناطق گذراند و با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران که یک تشکیلات تازهتأسیس بود درآمد.
قاسم سلیمانی در آغاز جنگ، ۲۴ سال سن داشت و در همان ابتدای کار، فرماندهی دو گردان از نیروهای کرمانی را بهعهده گرفت و اندکی بعد با پیشنهاد شهید حسن باقری، تیپ جدیدی را از نیروهای کرمان تشکیل داد و این تیپ چند ماه بعد در زمستان سال ۶۱، با اضافه شدن نیروهایی از سیستان و بلوچستان و هرمزگان به لشکر ۴۱ ثارالله تبدیل شد.
لشکر ثارالله ازجمله لشکرهای معروف و خطشکن دفاع مقدس بود که در عملیاتهای بزرگی مثل والفجر۸، کربلای ۴ و ۵ و… نقشآفرینی کرد.
اگر بخواهیم دوران خدمت ۴۰ساله فرمانده ۶۳ساله این روزهای نیروی قدس را به سه بخش تقسیم کنیم، اولین بخش آن در تابستان سال ۶۷ و پایان جنگ تحمیلی به اتمام رسید. اگرچه جنگ برای بسیاری از همرزمان او در این تاریخ تمام شد اما برای قاسم سلیمانی آغاز دوران جدیدی بود که انجامش ۹ سال طول کشید.
از جمله مسئولیتهای لشکر ۴۱ ثارالله بهفرماندهی او پس از پایان جنگ، مقابله با اشرار، قاچاقچیان و برهمزنندگان امنیت در جنوبشرق بود و قاسم سلیمانی بهدلیل آشنایی با بافت این منطقه، توانست کارنامه قابل قبولی از خود و نیروهای تحت امرش بهجای بگذارد.
اما مهمترین دوران فرماندهی «حاج قاسم» از اواسط سال ۷۶ ــ وقتی که ۴۲ساله بود ــ آغاز شد؛ مسئولیتی که دامنه تأثیرات آن مرزهای جغرافیایی کشور را درنوردید و تأثیرات زیادی بر گستره جغرافیایی جهان اسلام گذاشت.
با تغییر فرماندهیکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۷۶، یکی از اولین جابهجاییها در سطوح فرماندهان نیروها، انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس بود. قاسم سلیمانی پس از سردار احمد وحیدی، دومین نفری بود که فرماندهی شاخه برونمرزی سپاه را بهعهده میگرفت.
نیروی قدس بهعنوان شاخه برونمرزی سپاه پاسداران، یکی از نیروهای پنجگانه این نهاد است که در افکار عمومی (حداقل تا چند سال قبل) کمتر نامی از آن برده میشد.
بحران در افغانستان
انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی این نیرو همزمان بود با درگیریهای طالبان در افغانستان و به همین دلیل برخی این انتصاب را بیارتباط با آشنایی «حاج قاسم» با مناطق شرق کشور نمیدانستند؛ اشرافی که میزان موفقیت آن را در مقطع فرماندهی او بر لشکر ۴۱ ثارالله، طی سالهای گذشته بهخوبی میتوان درک کرد.
ثبات حزب الله و جبهه مقاومت
در کارنامه فرماندهی سردار سلیمانی در نیروی قدس، نقاط درخشان بسیاری وجود دارد که بسیاری از آنها شاید برای همیشه پنهان بماند اما آنچه لااقل در ظاهر و برای نمونه میتوان دید، تقویت و ثبات حزبالله لبنان، تقویت نیروهای مقاومت فلسطینی در جریان جنگهای ۳۳روزه، ۲۲روزه و ۸روزه و نیز شکلگیری و تقویت محور مقاومت خصوصاً در ۸ سال اخیر و پس از شروع بحران در سوریه و عراق است.
شیوه و منطق کاری نیروی قدس در این کشورها و در بسیاری از نقاط دیگر ــ که نیازمند کمک از سوی جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از خاک و جان مسلمین هستند ــ فعال کردن ظرفیتهای خفته در همان کشورهاست، برای مثال، در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) تشکیل شد و با کمک آنها و هدایت و مشاوره نیروی قدس سپاه، بساط تروریستها در این دو کشور تقریباً جمع شد.
کنار فرماندهی بینظیر سردار سلیمانی در میدان جنگ، در خلال همین بحرانها بود که افکار عمومی با چهره دیگری از «حاج قاسم» آشنا شد؛ چهرهای که او را در قامت یک سیاستمدار و دیپلمات کارکشته نیز نشان میداد که توانایی اقناع و همراهسازی دیگر کشورها را برای ورود به جبهه جنگ مقابله با تروریستها در سوریه دارد. قاسم سلیمانی بهعنوان نماینده ایران در سفر به مسکو طی مذاکره با پوتین رئیس جمهور روسیه توانست از ظرفیت عملیاتی روسها نیز برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.
سردار محمدجعفر اسدی فرمانده سابق نیروهای ایرانی در سوریه در این رابطه به تسنیم گفت: «پس از چهار سال مبارزه و مقاومت ایران در سوریه، سردار سلیمانی در سفری به روسیه، بهمدت دو ساعت و بیست دقیقه با پوتین دیدار و گفتگو کرد تا روسها را قانع کند در سوریه حضور یابند.»
بهگفته سردار اسدی، «حاج قاسم» در این سفر به پوتین تفهیم کرد که «سوریه آخرین سنگر جبهه شرق است و اگر این را از دست بدهید، غربیها ارزشی برای شما قائل نیستند.»
حلقه مقاومت
امروزه واضح و روشن است که یکی از اهداف اصلی دشمنان برای سقوط سوریه، قطع کردن ارتباط ایران و حزبالله لبنان بود ولی با شکست داعش و نقشآفرینی نیروی قدس در سوریه و عراق، یک حلقه مستحکم بهنام حلقه مقاومت تشکیل شد و زنجیره ایران، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین را به هم متصل کرد.
جای تردید نیست که این موضوع خلاف خواست آمریکا و اسرائیل است ولی با فرماندهی قاسم سلیمانی در عمق میدان و تشکیل بسیج مردمی در سوریه و عراق این موضوع به واقعیت بدل گشت و اتحادی از جنس پاسداران، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و… ایجاد کرد.
نقش بیبدیل سردار سلیمانی در مدیریت منطقه و مقابله با دشمنان، القابی چون «شبح فرمانده»، «قدرتمندترین فرد خاورمیانه» و «کابوس اسرائیل» را از سوی آمریکاییها و اسرائیلیها برای او بهدنبال داشته است.