خلاصه داستان قسمت ۱۰۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۰۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۰۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۰۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۰۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

شعله که به بهانه سر زدن به امید به شرکت رفته به اتاق عبدالله خان میره. آنجا او را سرزنش می‌کنه که در مقابل تحقیرها و حرف‌هایی که پنبه بهش زد او سکوت کرد و پشت او را خالی کرد عبدالله خان میگه من که بهتون گفته بودم در توان من نیست این اصلا شدنی هم نیست همان موقع پنبه زنگ می‌زنه به عبدالله خان که او بهش میگه من تو جلسم بعداً زنگ می‌زنم شعله از قصد به عبدالله خان میگه شما حرفتونو بزنین من قهوه مو خوردم دیگه میرم پنبه با شنیدن صدای شعله عصبی میشه و به عبدالله خان با گلگی میگه تو با اون زنه ای بعد به من میگی تو جلسه‌ای؟ بعد از قطع تماس پنبه با کلافگی به خودش میگه این زن نمی‌خواد دست از سر شوهرم و زندگیم برداره باید یه کاری بکنم سپس زلفی میاد تا پنبه را به امامزاده ببرد. نیلای هم باهاش همراه میشه وقتی می‌رسن پنبه اونجا یه دل سیر گریه می‌کنه و از خدا کمک می‌خواد که زندگیشو نجات بده نیلای با دیدن پنبه که گریه می‌کنه تو فکر میره که چی شده و حدس می‌زنه بین او و عبدالله خان چیزی شده. عامر در اتاقش تو شرکت هست که فاتح پیشش میره و ازش مشورت می‌خواد تا چه جوری یه قدم سمت دوعا برداره عامر پیشنهاد میده دوعارو برداره و برای دیدن آذرخش برن خونه اش.

فاتح همین کارو می‌کنه و وقتی آذرخش میره میوه بیاره فاتح دنبالش میره و اونجا باهاش صحبت می‌کنه و از پشیمونیش و کارهایی که نباید می‌کرد و کرده حرف می‌زنه سپس از آذرخش می‌خواد کمکش کنه تا دوعا یک شانس دیگه به او بده و از خودش هم معذرت خواهی می‌کنه او حرف‌هاشو باور می‌کنه و او را می‌بخشد فاتح آذرخش را در آغوش می‌گیرد و تشکر می‌کنه. نورسما که فهمیده مهری با ابراهیم فرار کرده یکراست به خانه حمدی رفته و سراغ مهری را می‌گیرد و آنها را تهدید می‌کند که اگه بلایی سر مهری بیاد میرم پیش پلیس و همه چیزو میگم حمدی هم میگه منم میگم که پسرمو پرت کردین پایین نورسما بعد از کمی دعوا کردن و بحث کردن از آنجا میره. شب وقتی امید برای آخرین روز رفته به بار تا اجرا کند چون قبلاً پولشو گرفته بود. نورسما در خانه تنهاست که یک دفعه به یاد می‌آورد مهری بهش اسم هتلی را گفته بود که دوست داره اونجا ازدواج کنه و ماه عسلش هم همان جا بگذرونه او بدون فکر کردن به عواقب کار سوار ماشین میشه و به طرف آنجا راهی میشه او به دم در اتاق ابراهیم رفته و مهری را صدا می‌زند ابراهیم عصبی میشه و با دیدن نوررسما او را به داخل می‌کشد و بعد از بستن در با خنده بهش میگه بالاخره تنها شدیم…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا