خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
دوعا میره فسمت کتابخانه خانه تا کتاب بردار اما چشمش به آلبوم میوفته و نگاه میکنه پنبه پیشش میره و باهمدیگه به عکسا نگاه میکنن و از خاطراتش بهش میگه از اونجا دوعا میفهمه که از اول پنبه باحجاب نبوده و ازش میپرسه چیشد که عوض شده عبدالله خان اصرار کرد؟ پنبه میگه نه اون اصلا با این چیزا کاری نداره من از اولم مومن بودم نماز و روزه ام میگرفتم ولی خانواده ام رو حجاب اصراری نکردن ولی بعدا یه کتاب خوندم روم خیلی تاثیر گذاشت دوعا لبخند میزنه و میگه اطرافیانتون بهتون چیزی نگفتن؟ او میگه نه اصلا تشویقم کردن تازه. شعله با عبداله خان رفتن به رستوران و اونجا ازش معذرت خواهی میکنه و میگه که اصلا قصد بدی نداشتم. پنبه به منشی عبداله خان زنگ میزنه و میگه زنگ زدم به عبداله خان ولی برنداشت کار داره؟ او میگه رفته واسه ناهار بیرون پنبه میگه با فاتح؟ او میگه نه با مهمونی به نام شعله خانم، پنبه او فکر میره. شعله از عبداله خان میپرسه که چرا تمام پرسنل مردن بحث تفاوت جنسیتی که نیست؟ عبداله خان میگه نه اصلا از اول اینجوری بوده و وقتی به منم رسیده اینجوری بردمش جلو واسه راحتی کاره. پنبه حرص میخوره و میگه اگه بچه ها نبودن گرسنه شب میخوابیدی شانس آوردی!
شعله میگه فکر میکردم سر غذا خوردن حوصله ام سر بره ولی اصلا اینجوری نبود سپس باهمدیگه به شرکت میرن که شعله ماشینشو از اونجا برداره و بره. چیمن تو مدرسه میبینه که رو برد عکس های عروسی را زدن و درباره اینکه آذرخش به خاطر پول دوعارو به فاتح دادن چیمن عصبی میشه و عکسارو برمیداره میره تو حیاط پیش مته و باهاش دعوا میکنه و در آخر چکی تو صورتش میزنه آذرخش میاد و همون لحظه از جفتشون میخواد برن تو دفتر. اونجا آذرخش دعواشون میکنه و به مته میگه بره در آخر به چیمن میگه میفرستتش کمیته انضباطی تا اونا جریمه شو تعیین کنن. امید به نورسما زنگ میزنه و باهاش حرف میرنه نورسما با خجالت جوابشو میده. مته میره پیش باباش و درباره روزش تو مدرسه با عامر حرف میزنه و در آخر میگه جلو همه زد تو گوشم! دارم واسش عامر ازش میخواد تو این کارها دخالت نکنه چون اونا دیگه فامیلشون محسوب میشن. عبداله خان به خونه میره که میبینه پنبه نیست ازشون میپرسه کجاست که نورسما میگه اتاقشه انگار حال نداره او میگه بهش یکبار دیگه بگو بیاد.
نورسما میره اتاق پنبه و میگه چیشده مامان از چیزی دلخوری؟ دوعا باز کاری کرده؟ او میگه نه کاری نکرده و بعد از کمی حرف زدن به طریقه پایین میره واسه شام. او جلوی همه ظرف مانتی میزاره اما جلوی عبداله خان ظرف خوراک کلم میزاره همگی جا میخورن که عبداله خان میپرسه چرا واسه من فرق داره؟ پنبه میگه شما ظهر غذا مفصل خوردین بهتره شب سبک بخوری! سر میز شام تو خونه آذرخش آنها درباره ملاقات شعله با عبداله خان حرف میزنن آنها از اینکه او باهاش ناهار خورده جا میخورن و در آخر آذرخش میگه الان همه چیز تموم شده؟ ناراحتی این وسط نیست؟ شعله میگه نه که آذرخش خیالش راحت میشه. دوعا و فاتح که سر قرار با کایهان پدر دوعا رفتن اونجا وقتی دوعا با پدرش تنها میشه ازش میپرسه چیشد که اجم یهو تصمیم به محجبه شدن گرفت؟ من فکر میکنم به خاطر تحت تاثیر قرار دادن خانواده فاتح این کارو کرده! پدرش میگه نه اینجوری نیست اون خودش دوست داشت از اول منم نمیتونم بگم این کارو بکن این کارو نکن که! پنبه بعد از خوردن شامش میره تو اتاقش که عبداله خان وقتی میره اتاقشون میبینه دارن دعا میکنه که از اتاق بیرون میره….