خلاصه داستان قسمت ۱۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش برای عامر احضاریه دادگاه طلاق فرستاده که عامر با دیدن او حسابی به هم ریخته و ناراحته اما با این وجود برای عشقش آرزوی خوشبختی میکند. متهخان ازش میپرسه که چرا خوب میخوای طلاق بگیری وقتی انقدر دوسش داری عامر میگه وقتی بزرگ میشی خیلی چیزها پیچیدهتر و سختتر میشه با اینکه نمیتونم کنارش باشم ولی هر کاری برای خوشحالیش میکنم چون دوست داشتن از دوست داشته شدن خیلی قشنگتره سپس ازش میخواد که هر وقت نبود از مادرش به خوبی مراقبت کنه و چیزی واسش کم و کسر نذاره چون مادرها غیر قابل تکرارن. مراسم خواستگاری به خوبی میگذره و شعله با روزگار نامزد میکنه شعله بعد از مراسم به خانه خودش رفته او خیلی از مراسم راضی نیست چون توقع داشت که عبدالله خان جلوی همه به حسش نسبت به او اعتراف کنه اما با همه این دلخوریها همه چیزو پشت سر میزاره و حل میکنه. فردای ان روز سر میز صبحانه وقتی آذرخش میفهمه که نورسما بین خانوادهاش و شوهرش قرار گرفته از شعله میخواد تا او را تنها نذاره و هر کمکی که میتونه واسش بکنه.
آذرخش به خانه مهمت عاصم میره و او اول راضی نمیشه که تو برنامه تلویزیونی شرکت کنه سپس با اصرارهای ارطغرل قبول میکنه آذرخش از ارطغرل تشکر میکنه و میگه مهمان بعدی برنامهام باید خودت باشی ارطغرل قبول میکنه. امید از اینکه از شرکت اونالها بیرون اومده حسابی خوشحاله و به شعله میگه هیچ کاری بهم ندادن و در ازای کار نکرده پولی نگرفتم ازشون. نورسما به خانه پدرش رفته و با مادرش صحبت میکنه و از دخالتهاشون تو زندگیش میگه پنبه هم به حق به جانب میگه صد بار بهت گفتم با مرد بی پول مشروب خور ازدواج نکن بیا این شد نتیجهاش نمیتونه یه زندگی جمع کنه حالا هم داری از همین جا ضربه میخوری! نورسما اشک میریزه و میگه نمیزارم بیشتر از این شوهرمو تحقیر کنین و از اونجا میره. عامر و آذرخش بدون هیچ حرفی از همدیگه جدا میشن عامر در ساحل افرادی رو میبینه که برای رها کردن انرژی منفی از خودشون در آب سرد شنا میکنند او تصمیم میگیره بهشون ملحق بشه. یوسف درباره وکیل دوعا تحقیق کرده و بهش میگه زنی هستش که تو کارش خیلی جدیه و رشوه هم قبول نمیکنه حتی اگه به دیدنش هم بریم سریعاً به دوعا خبر میده فاتح تصمیم میگیره که از دور حواسش به دوعا و وکیل باشه. نیلای با حالی بد به داخل خانه میره که دوعا با دیدنش سریعاً او را به بیمارستان میبره و به مصطفی میگه که سریعاً به بیمارستان بیاد. دکتر میگه که بچه چرخیده و باید سریعاً سزارین بشه نیلای ترسیده و تو سرویس بهداشتی خودشو پنهان کرده دوعا او را پیدا میکنه و با حرف زدن آرومش میکنه در آخر راضی میشه که عمل بشه...