خلاصه داستان قسمت ۱۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
دوعا وقتی می بینه که فاتح از ازدواج کردن منصرف شده و به همون وضعیت خودشون راضیه جا میخوره و نمیدونه باید چیکار کنه فاتح بهش میگه حالا که رضایت دادی با هم ازدواج کنیم پس قطعاً مشکلی نداری که همین جا بخوابم دوعا مجبور میشه که قبول کنه و میگه آره میتونی همین جا باشی. زینب بچه روزگار حسابی شلوغه و بالا پایین میپره سولماز کلافه شده و به آذرخش میگه این بچه نیست که زلزله است! یه دقیقه یه جا نمیشینه آذرخش میخنده و میگه بچه است دیگه مامان، چند دقیقه بعد شعله و روزگار به اونجا میان تا بچه را از آنها تحویل بگیرند آذرخش از ظاهر آنها تعریف میکنه سپس روزگار به دخترش زینب میگه تا دست سولماز را ببوسد سپس روزگار جلوی در خانه شعله ازش خداحافظی میکنه و میره. فردای آن روز سر میز صبحانه پنبه درباره مراسم ختنه سرون پسر نیلای صحبت میکنه از مراسمهایی که برای دوتا پسرش گرفته بود حرف میزنه دوعا شوکه میشه و میگه مگه تو همین نوزادی انجامش نمیدین؟ پنبه میگه نه ما طبق رسم و رسوم پیش میریم دوعا میگه خب اینجوری که خیلی عذاب میکشه و به یه تروما تبدیل میشه درستش اینه که تو نوزادی وقتی دردی نمیفهمه انجام بشه! پنبه میگه این روش برای غربیاست نیلای بابت این اتفاق که پسرش درد میکشه و با تروما بزرگ میشه دودل میشه.
مهری با لباسهایی که به کمک چیمن خریده میره پیش پدرش و طغرل بهش میگه لباسهاش قشنگه مبارکش باشه سپس مهری میگه قراره با چیمن بریم بیرون مته خان هم بهمون بعد از کارش وصل میشه بعدم میریم خونه مته خان مراسم پیتزا خوری ارطغرل قبول میکنه اما از وجود مته خان راضی نیست و میگه دوست ندارم به خانه پسری بری که بهت نامحرمه هر برنامهای که میریزی با چیمن باشه مهری قبول میکنه اما از دستش ناراحت شده. سپس ارطغرل به نسلیهان دستیارش میگه که به اونالها زنگ بزنه و بگه که از همکاری باهاشون منصرف شده چون کار و دوستی نباید با همدیگه مداخله کنه. نورسما صبح به حمام رفته و وقتی بیرون میاد میبینه خونه حسابی سرده امید بهش میگه تو این وضعیتی که داریم باید قناعت به خرج بدیم به خاطر همین پکیجو خاموش کردم نورسما ناچاراً قبول میکنه. دوعا وقتی به بیرون میخواد بره نیلای جلوشو میگیره و درباره ختنه بچهاش باهاش صحبت میکنه بهش میگه که نمیخوام با تروما بزرگ بشه و درد بکشه میخوام یواشکی با مصطفی ببرمش برای ختنه تو هم باهام بیا دوعا قبول میکنه و میگه پایه ام سپس به سر قرار با وکیل میره. وکیل از رفتار فاتح جا خورده و بهش میگه باید بسپاریم دست زمان تا ببینیم چرا منصرف شده شاید هم نقشه شما را فهمیده اگه فهمیده باشه کار برامون خیلی سخت میشه.
عامر وقتی بهش خبر میدن که ارطغرل از کار کردن باهاشون منصرف شده جا میخوره و یاد حرفهای مته خان میافته که این اواخر به آذرخش نزدیک شده و کلافه میشه. بعد از قطع فیلمبرداری برنامه آذرخش یه نفر زنگ میزنه و به آذرخش میگه که کمکم کن میخوان به زور منو شوهر بدن و تلفنو سریع قطع میکنه آذرخش نگران شده و به روزگار میگه باید حتماً این شماره را پیگیری کنیم روزگار بهش میگه داری کم کم معروف میشی و برنامت داره پربازدید میشه بهت تبریک میگم باید اینو جشن بگیریم. روزگار برای سولماز در خانه دسته گلی فرستاده و بابت نگهداری از زینب ازش تشکر کرده سولماز لبخند میزنه و به سویلای میگه خیلی پسره با ملاحظه و دوست داشتنی درسته بیپرواست ولی نمیشه ازش دلگیر شد. روزگار به آذرخش میگه باید این معروفیتتو جشن بگیریم امشب شام بیا به خونه من به ارطغرل خان هم میگم آذرخش قبول میکنه. شب وقتی ارطغرل در حال رفتن به خانه روزگار است مهری پیشش میره و میگه چیزی که واسه من ممنوع کردی و خودت داری انجام میدی ارطغرل میگه ما درباره این موضوع صحبت کردیم و تموم شد مهری با کلافگی میگه باشه. آذرخش و ارطغرل با شعله و روزگار سر میز شام نشستند و خوش و بش میکنند…